بازخوانی زندگینامه علمی پدر جغرافیا و هواشناسی ایران/ گنجی نشسته

بازخوانی زندگینامه علمی پدر جغرافیا و هواشناسی ایران/ گنجی نشسته در کنجی نویسنده: امیر حاجی صادقی «بارها از من پرسیده اند چطور شد که جغرافیدان شدم. جواب من این است که سرنوشت عامل اصلی بوده است. اکنون که دستاوردها و تلخی ها و شیرینی های گذشته را می نگرم پشیمان نیستم و اگر فرصتی دیگر برای زیستن به دست آید باز هم به جغرافیا رو خواهم آورد.» این سخن از مردی است که پدر جغرافیای نوین ایران لقب گرفته است. بنیان گذار و رئیس هواشناسی ایران، رئیس هواشناسی آسیا، عضو شورای اجرایی هواشناسی جهانی، معاون پارلمانی وزیر راه، بنیانگذار و رئیس انجمن جغرافیدانان ایران، معاون مالی و اداری دانشگاه تهران، استاد ممتاز دانشگاه تهران، بنیانگذار و رئیس دانشگاه بیرجند، عضو هیات علمی دایره المعارف بزرگ اسلامی، دانشمند برگزیده سال 2001 هواشناسی جهانی و یکی از پانزده خدمتگزار مهم علم جغرافیا در قرن بیستم. اینها تنها تعدادی از عنوان ها و لقب های پروفسور محمدحسن گنجی مرد پرتلاش و خستگی ناپذیر عرصه علم جغرافیا است. محمدحسن گنجی در 21 خرداد 1291 خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد. از 1297 تا 1309 دوران مقدماتی تحصیلی را در شوکتیه بیرجند و با کسب چند عنوان ممتاز درسی به پایان برد. شوکتیه بیرجند مهم ترین مدرسه در شرق ایران بود که توسط امیر شوکت الملک بنیان نهاده شده بود: «پس از راه اندازی دارالفنون، شوکتیه نخستین مدرسه یی بود که در شهری کوچک مانند بیرجند تاسیس شده بود. در نخستین روز ورودمان به مدرسه، به هر یک از ما یک لوح سیاه سنگی به اندازه یک برگه A4 امروزی و یک قلم سنگی به اندازه خودکارهای امروزی دادند. خاصیت شان این بود که هرچه با قلم سنگی روی لوح می نوشتیم به رنگ سفید دیده می شد و می توانستیم لوح را با یک دستمال یا لباس خود پاک کنیم و مطالب تازه را بنویسیم. لوح سنگی و کتاب ها و نوشت افزار به رایگان توسط مدرسه در اختیار ما گذاشته می شد. علاوه بر این در مدرسه شوکتیه به حدود شصت نفر از دانش آموزان بی بضاعت، سالانه دو دست لباس کامل و ماهانه حدود سی کیلو آرد و دو ریال پول هم می دادند.» گنجی در سال 1309 برای ادامه تحصیل در دارالمعلمین عالی تهران نام نویسی کرد که دو بخش علمی و ادبی داشت که گنجی در بخش ادبی در رشته تاریخ و جغرافیا تحصیل کرد و لیسانس گرفت. تحصیل در دارالمعلمین عالی و بهره گیری از استادانی همچون بدیع الزمان فروزان فر، عباس اقبال آشتیانی و نصرالله فلسفی، او را به پیشرفت در راه علم تشویق کرد و راه سفر به دانشگاه ویکتوریا در منچستر را در پیش گرفت. ورود به بریتانیا و آشنایی با فرهنگ غربی برای جوان بیرجندی با آموختنی ها و تجربه های نو همراه بود. با زبان انگلیسی به اندازه نیاز آشنایی داشت و به همین سبب بی نیاز از پانسیون شدن در ابتدای دوران دانشجویی، از همان آغاز تحصیل خود را شروع کرد: «من پنج سال در دانشگاه ویکتوریا تحصیل کردم که سال نخست به آموختن درس های عمومی مانند زبان فرانسوی، اقتصاد سیاسی، تاریخ معاصر، تاریخ قدیم و زمین شناسی عمومی گذشت و از سال دوم تا پایان تحصیل، دروس جغرافیایی ناحیه یی و دروس جانبی مانند جامعه شناسی، مردم شناسی، زمین شناسی، هواشناسی، اقلیم شناسی، نقشه برداری، مطالعه تصویرهای جغرافیایی، جغرافیای سیاسی، روابط بین الملل و نظیر آنها را خواندم. در نتیجه هیچ یک از سرفصل های جغرافیایی از برنامه درسی ما کنار نمانده بود.» او در سال 1317 از دانشگاه ویکتوریا، لیسانس تخصصی جغرافیا (معادل فوق لیسانس) دریافت کرد و به ایران بازگشت که تا سال 1334 با سمت دبیری در دانشگاه تهران خدمت کرد. او همزمان با تدریس در دانشگاه در بانک ملی نیز کار می کرد و در همان جا با «لطیفه جوادزاده» آشنا شد که این آشنایی در دوران سربازی گنجی نیز ادامه یافت و آنها در سال 1320 ازدواج کردند. خدمت سربازی گنجی نیز پرماجرا و ناآرام سپری شد. ستوان گنجی یک بار نیز به سبب دفاع از تغذیه سربازان به دردسر افتاد: «یک شب که من افسر نگهبان بودم استوار آمد و گفت به دستور فرمانده هنگ باید ده درصد آذوقه ها را ببرد. من قبول نکردم و گفتم همه چیز را به آشپزخانه ببر. آن شب نفرات غذای سیری خوردند. صبح فرمانده هنگ مرا صدا زد و جریان دیشب را پرسید. برایش توضیح دادم. مرا تحسین کرد و گفت این استوارها هستند که او را بدنام می کنند. دو هفته بعد باز نوبت من شد و همین کار را تکرار کردم. دو نفر دیگر از افسرها هم چنین کردند. فرمانده مرا احضار کرد و گفت: «ستوان گنجی، نگاه نکردی که یکی از دکمه هایت بسته نیست؟» و مرا یک شب توقیف کرد. بار سوم که با استوار همان رفتار را کردم ناگهان خبر آمد که من و دو افسر دیگر باید در فرودگاه تبریز کشیک بدهیم.» خدمت سربازی گنجی که با جنگ جهانی دوم همزمان بود با سقوط رضاشاه و اشغال ایران و تصرف پادگان ها نیمه تمام ماند و گنجی به دشواری از حمله روس ها گریخت و به تهران آمد. چند سالی به تدریس در دانشگاه تهران ادامه داد ولی به سبب نداشتن مدرک دکترا، راه پیشرفت برایش هموار نبود و به این ترتیب در سال 1331 در دانشگاه کلارک امریکا تحصیل در رشته جغرافیا را از سر گرفت و پایان نامه خود را با موضوع «آب و هوای ایران» تنظیم و دکترای خود را در سال 1333 دریافت کرد. هنوز به ایران نرسیده بود که شنید کارشناس هندی سازمان جهانی هواشناسی منتظر اوست زیرا هواشناسی جهانی که برای راه اندازی تشکیلات هواشناسی در هر کشور با کمک دانشگاهیان همان کشور تلاش می کرد دکتر گنجی را به عنوان گزینه یی مناسب برای ریاست بر هواشناسی ایران در نظر گرفته بود. در آن زمان واحد کوچکی در فرودگاه مهرآباد برای نظارت بر شرایط آب وهوایی نقاط مختلف کشور و یاری رساندن به امنیت پرواز وجود داشت و تبدیل این واحد کوچک در هواپیمایی به سازمان هواشناسی کاری دشوار و زمانبر بود که گنجی دشواری های این کار را به جان خرید و با حوصله و شکیبایی بسیار و با تربیت افراد متخصص و نیروی انسانی ویژه، هواشناسی را به عنوان سازمانی مستقل در وزارت راه تاسیس کرد: «من در نخستین سال های ریاستم بر هواشناسی دو کار مهم انجام دادم، یکی قانونی بود که از مجلس گذراندم و هواشناسی را از هواپیمایی جدا کردم و به عنوان سازمانی مستقل در وزارت راه تثبیت کردم چون در ابتدای مسوولیتم در هواشناسی، اختلاف هایی اساسی با هواپیمایی داشتیم. زمانی که قانون استقلال هواشناسی در دهم اسفند 1337 به تصویب مجلس رسید، بسیاری از مشکلات ما رفع شد. هنوز هم روز دهم اسفندماه در برنامه تقویم تاریخ به عنوان سالگرد استقلال هواشناسی با تلاش من نام برده می شود. دومین قانون مهمی که در دوران مسوولیت من تصویب شد قانون پیوستن ایران به سازمان جهانی هواشناسی بود که بسیاری از کشورها در آن عضو بودند. پیوستن ما به سازمان جهانی، این ویژگی را داشت که برایمان در هر زمینه علمی یا اجرایی کارشناس می فرستادند.»
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد